مطلقه بودم چیز نگهبانم نفسمو بند آورده بود |داستان واقعی بزرگسال رابطه با نگهبان باغبون

مطلقه بودم چیز نگهبانم نفسمو بند آورده بود |داستان واقعی بزرگسال رابطه با نگهبان باغبون

داستان واقعی پادکست زندگی

مطلقه بودم مرد همسایه بالایی .....#پادکست #داستان #داستان_واقعی

نجواگران داستان Najvagaranedastan

داستان همسن بابام بود،شوهرم معتادبود و اصلا مهر و محبت نمی‌فهمید منم عاشق کسی شدم که 25سال بزرگتر...

داستان های ممنوعه..

داستان واقعی: راننده تاکسی ...#داستان_واقعی #پادکست #داستان

نجوای داستان Najvaye Dastan

داستان واقعی:وقت بابام فهمید خودشم... #داستان_واقعی #داستان #پادکست

پادکست داستان

داستان واقعی: دختر بودم و یه شب... #داستان_واقعی #پادکست #داستان

آوای داستان Avaye Dastan

داستان واقعی/خواهر زنم اومد تو بغلم منم فشارش دادم و دستم و بردم اونجا و ...

داستان های دُردانه

داستان واقعی : ته باغ تاریک با عشقم بودم‌که یدفعه ...

Dastan Goo داستان گو

داستان واقعی: بابای عزیزم ....#داستان_واقعی #داستان #پادکست

پاپ هایی که روی شیطان را سفید کردند

داستان واقعی: نَقل محافل شده بودم..#داستان#پادکست#داستان_واقعی

داستانِ زندگی

نووجونی بودم که مادرم بخاطر نامزدم بهم… #مهسا#داستان #پادکست #داستان_واقعی

داستانِ زندگی

بابام نگهبان باغ بود شبایی که خونه نبود از اتاق مامانم صدای آه و ناله میومد یه شب یواشکی رفتم از...

کافه داستان واقعی

پدرم منو بخاطر بدهی /داستان به شدت توصیه میشه .....#پادکست #داستان #داستان_واقعی #

نجواگران داستان Najvagaranedastan

بابام نگهبان بود اما هر شب از اتاق مامانم ....#داستان #داستان_واقعی #پادکست

نجواگران داستان Najvagaranedastan

جلوی مهمونا قیامت بپا شد…#داستان_واقعی #پادکست #داستان

داستانِ زندگی

شوهرم مدام میگفت منو ببخش…نمیدونستم…#پادکست #داستان_واقعی #داستان

داستانِ زندگی

باورم نمیشه این کارو کردی نامرد!⭐دزد بی‌حیا و صحرانشین باوفا⭐قصه‌های کهن و آموزنده⭐داستان های فارسی

قصه ها و رازها - Stories and Mysteries

داستان واقعی: بیوه جوونی بودم که.... #داستان #داستان_واقعی #پاکدست #dastan

Dastane Sharghi

داستان واقعی : باورم نمیشد اونجاست! نشسته بود و با اخم زل زده بود بهم... #داستان_واقعی #سرگذشت #رمان

dastangoo داستانگو

وقتی بچه اش را باردار بودم طلاقم داد، کتکم زد، از خانه بیرونم کرد.

خانواده وکیل نامزد دخترم به دلیل اینکه یک مادر مجرد هستم به من نگاه می کردند